امینی مورد اعتماد عمومی نبود و خود در زمره هزار فامیل به شمار میآمد، تشکیلات منظمی در اختیار نداشت و ناچار بود در بسیاری از مناصب همان کسانی را بگمارد که قرار بود اصلاحات از آنها آغاز شود.
امینی برای آنکه اقدامات خود را پیش ببرد دست به اقدامات متعددی زد که برخی از آنها به قیمت پایان یافتن کار او تمام شد. او در این مسیر دست به برخی از اقدامات غیرقانونی نیز زد و همین موضوع، بهانه لازم برای مخالفان او از جمله شاه و سلطنتطلبان را فراهم نمود.
«امینی مورد اعتماد عمومی نبود و خود در زمره هزار فامیل به شمار میآمد، تشکیلات منظمی در اختیار نداشت و ناچار بود در بسیاری از مناصب همان کسانی را بگمارد که قرار بود اصلاحات از آنها آغاز شود. به علاوه وی راهی غیرمتعارف برای اقدامات خود در پیش گرفت بود، برخلاف قانون مجلسین را منحل کرد و علیرغم وعده و وعید، انتخابات مجدد را به بوته تعویق میافکند. این مسئله بسیار مهمی بود که امینی چگونه میتوانست در فقدان مجلس اقدامات خود را قانونی سازد و یا اینکه چگونه میتوانست اعلام دارد که دولتی پاسخگوست در حالی که نمایندگان مردم هر چند به شکل صوری بر او نظارتی نداشتند؟ با پایان یافتن مهلتی که طبق قانون اساسی باید انتخابات مجدد برگزار میشد، موج اعتراضات بالا گرفت. مطبوعات آمریکا که بیش از مطبوعات ایران در جریان اوضاع و احوال کشور بودند نوشتند که امینی اصلاً در اندیشه تجدید انتخابات و تشکیل مجلس نیست.»
منبع: حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، صص 214- 215