بعد از کودتای 28 مرداد 1332 امینی نقش پررنگی در تامین منافع آمریکا بر عهده گرفت. او در دولت زاهدی به یکی از چهرههای حامی آمریکا تبدیل شد و برای تامین منافع این کشور از هیچ تلاشی فروگذاری نکرد
در تشکیل قرارداد کنسرسیوم افراد زیادی دخیل بودند. در کنار حامیان شاه، چهرههای مختلفی از جمله حامیان آریکا نیز قرار داشتند. علی امینی از جمله این افراد بود که تلاش زیادی را برای تامین منافع نفتی آمریکا در ایران به کار برد
نام علی امینی اولین با در ابتدای دهه 1330 بر سر زبانها افتاد. او علیرغم آنکه خود را فردی ملیگرا معرفی میکرد اما با دولت کودتا همکاری کرد و بعد از آن نیز چندین پست سیاسی را به دست آورد. هر چند بدبینی شاه نسبت به او مانع از فعالیتهای بیشترش شد
بسیاری از کارشناسان تاریخی نام علی امینی را در پیوند و همراهی او با آمریکا میشناسند. علی امینی چهرهای غربگرا بود و از ستایشگران آمریکا محسوب میشد. ارتباط امینی با آمریکا به حدی بود که میان او و برخی از مقامات ارشد آمریکا روابطی کاملا دوستانه و صمیمانه وجود داشت
علی امینی، اولین نخستوزیر دهه 1340 شمسی بود. او در اردیبهشت 1340 روی کار آمد. دوران نخستوزیری امینی بسیار کوتاه بود. با این حال همین دوران کوتاه آبستن حوادث سیاسی متعددی از جمله اعتصاب معلمان، اعتراض دانشجویان به تعطیلی مجلس شورای ملی و ضرب و شتم دانشجویان در بهمن 1340 بود.
یکی از گروههای مخالف امینی گروههای فراماسونی بودند که در ارتباط با شاه و سلطنتطلبان قرار داشتند. این گروهها در راستای حمایت از شاه به مخالفت با امینی پرداختند. در راس این گروه حسین علا قرار داشت که از طرق گوناگون تلاش نمود مخالفتها علیه امینی را تقویت نماید
به باور شاه، آموزگار به دلیل تحصیلات و تواناییهای خاصی که برخوردار بود؛ میتوانست به مانند دوره نخستوزیری امینی اصلاحاتی را اعمال نماید و از این طریق موفق به آرام کردن برخی از مخالفان گردد. اما این تصور بنا به دلایلی در آن دوره قابل تحقق نبود
یکی از مسائل و ویژگیهای سیاسی در ساختار حکومت شاه، انتصابهای غیرمتقربه است. این نوع انتصاب که توسط شخص شاه انجام میشد و معمولا بدون مشورت با مردم و یا مشاوران سیاسی صورت میگرفت نقش مهمی بر افزایش قدرت شاه داشت
اسدالله علم، از دوستان صمیمی شاه نقش مهمی در تصمیمات سیاسی شاه داشت. نقش او به قدری پررنگ و مهم بود که گفته میشود طراح اصلی بسیاری از سیاستهای خشونت آمیز مهم پهلوی، شخص علم بود.
دکتر علی امینی یک سال قبل از تکیه بر مسند نخست وزیری در سال 1341، در دیداری با «مئیر عزری» از چهرههای متنفذ صهیونیست در ایران، خود را از علاقمندان به اسرائیل معرفی میکند.
بعد از ارتشبد ازهاری، بحران سیاسی کشور به اوج خود رسید و کنترل اوضاع از دست رژیم خارج شد. در این شرایط چندین گزینه برای نخستوزیری مطرح شد که عمدتاً از جناحهای میانهرو بودند، یکی از این گزینههای علی امینی بود که در نهایت به دلایلی با انتخاب او مخالفت شد.
کنوانسیون وین که طبق آن مستشاران نظامی از حق مصونیت قضایی برخوردار میشدند یکی از جنجالیترین لایحههایی بود که هیچکدام از نخستوزیران شاه حاضر نبودند به آن تن دهند. چنانچه وقتی این طرح در زمان امینی بر سر زبانها افتاد، امینی از مطرح کردن آن در مجلس خودداری کرد
یکی از مسائلی که شاه در سفر خود به آمریکا در دهه 1340 بر آن تاکید کرد، موضوع تهدید کمونیسم و تأثیر آن بر منافع آمریکا در خاورمیانه بود. شاه تصورات خاصی پیرامون نقش ایران در جلوگیری از نفوذ کمونیسم داشت و خطر نفوذ کمونیسم را بسیاری جدی و بااهمیت تلقی میکرد.
مینی برای آنکه اقدامات خود را پیش ببرد دست به اقدامات متعددی زد که برخی از آنها به قیمت پایان یافتن کار او تمام شد. او در این مسیر دست به برخی از اقدامات غیرقانونی نیز زد و همین موضوع، بهانه لازم برای مخالفان او از جمله شاه و سلطنتطلبان را فراهم نمود.
دانشجویان، یکی از گروههای اصلی مخالف حکومت پهلوی را تشکیل میدادند. علیرغم آنکه شاه ادعا میکرد اقدامات زیادی برای این گروه انجام داده است؛ اما دانشجویان بارها نسبت به مسائل مختلف دست به اعتراض و اعتصاب زدند.
وابستگی ایران به آمریکا در دوره حکومت محمدرضا شاه به حدی بود که مانع از استقلال عمل کشور در سیاست داخلی و خارجی بود. به گونهای که اگر یکی از مسئولان بلندپایه کشوری تصمیم به انجام اقدامی در عره سیاست خارجی داشت، در وهله اول باید رضایت و موافقت آمریکا را کسب میکرد.
آمریکا اساس سیاست خارجی خود با کشورهایی چون ایران را منافع ملی خود قرار داده بود. بدین معنا که اعطای هر گونه کمک به ایران، در گرو تمکین کامل از سیاستهای آمریکا قرار داشت. یکی از نمونهای این نوع سیاست را میتوان در اوایل دهه 1340 و روی کار آمدن علی امینی مشاهده نمود.