انگلستان درصدد بود به همه مستعمرات «خودگردانی» دهد اما در این پیشنهاد یک شرط گذاشته بود و آن این بود که نخست باید در مستعمرات شرایط اقتصادی و سیاسی سازگار با یک حکومت خودگردان را فراهم آورد تا سپس، پله پله بالا روند تا به خودگردانی رسند.
با آغاز روند استعمارزدایی مستعمرات که عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد، کشورهای استعمارگر که منافع بادآورده خود را از دست رفته میدیدند هر یک به شکلی تلاش کردند تا با ترفندی همچنان مستعمرات را زیر یوغ خود قرار دهند. استفاده از سیستم مدیریت خودگردانی و نیز سامان دادن اتحادیه فدرال از جمله این ترفندها بود:
«برخی از دولتهای استعمارگر به دگرگونیهایی که جنگ به بار آورده بود و به پیامدهای آنها پی نبرده بودند. هلندیها پس از پایان جنگ خواستند به سرزمین اندونزی بازگردند - آنچنان که گویی در سال ۱۹۳۹ هستند. تا جایی که پیشنهاد ملکه هلند را نیز نادیده و ناشنیده گرفتند. دولت انگلستان سیاستی پیش گرفت - که در ظاهر نشان پیشرفت در آن دیده میشد - و آن اینکه به همه مستعمرات «خودگردانی» دهد اما در این پیشنهاد یک شرط گذاشته بود و آن این بود که نخست باید در مستعمرات شرایط اقتصادی و سیاسی سازگار با یک حکومت خودگردان را فراهم آورد تا سپس، پله پله بالا روند تا به خودگردانی رسند. اما در این شرط از درازی زمانی که برای بالارفتن از پلهها لازم بود حرفی زده نشده بود. روشی که فرانسه برگزید از همه خیال اندیشانهتر بود، و وعدهها از همه دورتر. در آغاز سال ۱۹۴۴ «ژنرال دوگل» فرمانداران مستعمرات آفریقایی فرانسه را در «برازاویل» گردهم آورد و برای گردانیدن مستعمرات شیوهای پیشنهاد کرد جاهطلبانه و غیرعملی و آن سامان دادن یک اتحادیه فدرال بود به نام «اتحادیه فرانسه» که در آن همه مردم مستعمرههای آفریقایی فرانسه در اداره امور سرزمین خود و توسعه و عمران اقتصادی آن همکاری و هم یاری داشته باشند تا تراز زندگی و معاش آنها و شرایط اجتماعی و سیاسی زنها و سوادآموزی پیشرفت کند و بهبود یابد.»
منبع: مهران توکلی، استعمار، استعمارگری، استعمارزدایی، جهان سوم، تهران، نشر نی، 1385، صص 69- 70