در دوره نفوذ استعمارگران به کشورهای مختلف، مستعمرات برای رهایی از استعمارگران به روشهای مختلفی روی میآوردند. یکی از روشهای اشتباه، استفاده از خارجیان برای دفع حملات و یا قدرت استعمارگران بود. اشتباه این روش ناشی از آن بود که بسیاری از آن کشورهای خارجی نیز ماهیتی استعماری داشتند
اقدامات استعمارگرایان در هند، ضربه مهمی را بر پیکره اقتصادی و سیاسی این کشور وارد کرد. با این حال در مواقعی وضع برخی از قوانین داخلی نیز اوضاع را به نفع استعمارگرایان تمام میکرد. از جمله این قوانین میتوان به قانون کورنو والیس اشاره کرد که بر پایه مالیاتهای سنگین و اصلاحات ارضی قرار داشت.
دوران استعمارگری مدرن، رسماً از دهه پانزده میلادی آغاز شد و 5 قرن ادامه یافت. پیشتاز حرکتهای استعماری برخی از کشورهای اروپایی بودند که با اهداف استعماری مشترکی تحرکات استعماری خود را آغاز نمودند.
برای مدتهای طولانی در تاریخ استعمار این پرتغال و هلند بودند که بر عرصه آسیا چیره بودند، اما بتدریج انگلستان جایگزین آنها شد و تا آنجا پیش رفت که آفتاب در امپراتوری این کشور غروب نمیکرد
موفقیت کمپانی هند شرقی و یا کشور استعمارگر انگلیس در هند، تنها مرهون اقدامات سیاسی و نظامی هند نبود. بلکه در مواردی وجود برخی از قدرتهای محا=لی که با هدف کسب منافع شخصی روی کار میآمدند نیز عامل مهمی در این موفقیت بود. رانجیت سینگ از جمله این قدرتهای محلی است
مهمترین اقدام استعمارگران به خصوص انگلیس در دوران استعمارگری، دستیابی به بازارهای شرق بود. انگلیس که سودای این آرزو را در سر داشت، در قرن شانزدهم به این هدف رسید و با تاسیس کمپانی هند شرقی مسیر خود برای کسب مستعمرات را گسترش داد.
بعد از رهایی مستعمرات از استعمار کهن، بسیاری از تحلیلگران تصور کردند که دوره استعماری به پایان رسیده است. اما برخلاف این تصور، شکل جدیدی از سیطره و استعمار کشورهای استعمارگر بر کشورهای ضعیف آغاز شد که گرچه به مانند شکل سنتی آن مستقیم نبود؛ اما به صورت غیرمستقیم اقتصاد و سیاست بسیاری از کشورها را هدف قرار داد.
صنعت چاپ، یکی از مهمترین صنعتهایی بود که مورد استفاده استعمارگران قرار گرفت. جالب است که استعمارگران این صنعت را متعلق به غرب میدانند، اما غربیها نیز این صنعت را از چین وارد کردند و از آن در مسیر اقدامات استعماری خود استفاده زیادی نمودند.
یکی از مسائلی که در تاریخ معاصر ما نیاز به بررسی دارد، چرایی اسلامزدایی از جامعه است. این سؤال همواره مطرح است که چرا در دوران پهلوی اول و دوم، برای زدودن دین و نمادهای اسلامی از جامعه، تا این حد تلاش شده است؟ آیا عوامل خارجی، در مقابله رژیم پهلوی با اسلام دست داشتهاند؟ کشف حجاب در کشور ما، یک حرکت استبدادی و قلدرمآبانه علیه فرهنگ و ارزشهای اسلامی ...
از اسپانیا و پرتغال به عنوان استعمارگران پیر یاد میشود. این دو کشور به خصوص اسپانیا، جز اولین کشورهایی بود که قدم به وادی استعمارگری گذاشت. اسپانیا سالیان سال، مستعمرات زیادی را در نقاط مختلف دنیا به چنگ آورد و اداره کرد؛ اما علیرغم آنکه این کشور از نظر وسعت، مستعمرات زیادی را برای خود دست و پا کرد، خیلی زود از جرگه استعمارگران خارج شد و درواقع مستعمرات ...
میان شکلگیری روشنفکران در کشورهای جهان سوم و استعمار رابطه نزدیکی وجود دارد. درواقع بیراهه نیست اگر گفته شود یکی از عوامل مؤثر در شکلگیری روشنفکری غربیگرا، موضوع استعمار بوده است. این گروه با الهامگیری از فرهنگ غرب، از عوامل مزدبگیر استعکارگران بودند.
از برخی گروههای روشنفکری جوامع در حال توسعه به عنوان گروههای همسو با استعمارگرایان یاد میشوند. برخی از روشنفکران خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر نفوذ و فرهنگ غرب قرار گرفته و در دورهای که استعمارگرایان در کشور آنان حضور داشتند، تقلید از فرهنگ آنان و غرب را تنها الگوی پیشرفت معرفی میکردند.
منطقه خاورمیانه از دیرباز به دلایلی چون موقعیت جغراقیایی خاص آن مورد توجه استعمارگران بود. با این حال بعد از کشف نفت و مطرح شدن موضوع جایگزینی نفت به جای برخی از سوختهای مورد استفاده در کشورهای صنعتی، این توجه بیشتر از قبل شد و نفت خاورمیانه به یکی از موضوعات چالشبرانگیز تبدیل شد.
استعمارگران اگرچه در ایران با یکدیگر رقابت میکردند اما نه تنها زمینه تضعیف هم را فراهم نمیکردند بلکه برای رسیدن به مقاصدشان همکاری قابل توجهی نیز می کردند. روش سیاسی اولیه ای که شوروی ها در ایران دنبال می کردند جدا ساختن خودشان بود از درگیری مستقیم در سیاست های روزمره کشور و با هر قیمتی دوری کردن از انجام هر چیزی که امکان میداشت روابط آنها را با ...
استعمارگران برای کنترل مستعمرات خود از روشهای مختلفی استفاده میکردند. یکی از روشهای رایج میان استعمارگران، نفوذ در میان بومیان بود که به اشکال مختلف صورت میگرفت و بعد از تحقق اهداف موردنظر، از آن عدول میشد.
کشورهای استعمارگر، اقدامات استعماری خود را به بهانههای مختلف توجیه میکردند. آنها معتقد بودند که حامل تمدن و فرهنگ مدنی به مستعمرات بودهاند، در حالی که واقعیت پنهان این موضوع ریشه در مسائل دیگری داشت.
با آغاز روند استعمارزدایی مستعمرات که عمدتاً بعد از جنگ جهانی دوم آغاز شد، کشورهای استعمارگر که منافع بادآورده خود را از دست رفته میدیدند هر یک به شکلی تلاش کردند تا با ترفندی همچنان مستعمرات را زیر یوغ خود قرار دهند.
یکی از روشهای نفوذ استعمارگران در مستعمرات، استفاده از روشهای انساندوستانه جهت جذب مردم آن کشورها و نیز جلب موافقت سایر کشورهای استعمارگر برای حمایت از استعمارگری بود. لئوپولد در راستای تسلط بر کنگو از این روشها به خوبی بهره برد.
استعمارگران در قالب گروهی نیز فعالیت داشتند. به عبارتی آنان با تشکیل گروههای مختلف در زمینههای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به بدنه حاکمیت کشور استعمارگر نفوذ کرده و به دریافت اطلاعات و خدمات مورد نیاز میپرداختند. از جمله این گروهها میتوان به مستشرقان اشاره کرد.
در عصر استعمار یک شکل از استعمار به صورت شخصی بود. به این معنا که افراد خود به تنهایی صاحب یک قلمرو وسیع بودند. هر چند این شکل از استعمار تقریباً نادر بود؛ اما بارزترین نوع آن تسلط لئوپولد بر کشور کنگو بود. لئوپولد پادشاه بلژیک در دوره تسلط خود بر کنگو، دست به اقدامات استعماری زیادی زد