آمریکا و شوروی دو ابرقدرتی بودند که پس از جنگ جهانی دوم از استعمارزدایی حمایت کردند.
آمریکا و شوروی دو ابرقدرتی بودند که پس از جنگ جهانی دوم از استعمارزدایی حمایت کردند. البته انگیزهها و محرکهای این دو کشور در اتخاذ این سیاست بایکدیگر شبیه بود. هر دو به منافع خود میاندیشیدند و لاغیر:
«لنين» در ۱۹۱۶ مردم سرزمینهای مستعمره را به جنگ و ستیز با «بورژوازی» و سرمایهداری فراخوانده بود و کنگره دوم «کومینترن» - در سال ۱۹۲۰ - پشتیبانی از جنبشهای انقلابگرا در مستعمرات را اعلام کرد. پس از دومین جنگ جهانی - در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ - اتحاد جماهیر شوروی میکوشید که رهاییبخش سرزمینهای مستعمره نمود کند و احزاب کمونیست مغرب زمین همان را جار میکشیدند. آمریکاییها پیش از نخستین جنگ جهانی دست به کار مستعمرهسازی شدند، اما پس از جنگ «ویلسون» - رئیس جمهور آمریکا - ناسازگاری خود با استعمارگرایی را اعلام کرد. بیست سال پس از آن - «روزولت» - رئیس جمهور آمریکا - از همان جایگاه سخن گفت و کنگره آمریکا از او پشتیبانی کرد. این سیاست آمریکا انگیزه دوگانه داشت: یکی اخلاقی، از آنکه سرزمین آمریکا یک مستعمره پیشین بود. دیگری اقتصادی، زیرا سرزمینهای مستعمره پس از رهایی از استعمار در رابطه بازرگانی خود با جهان از قیدوبندهایی که استعمارگر بر آنها نهاده بود میرهیدند و دادوستد جهانی آزاد و شکوفا میشد.»
بدین ترتیب میتوان گفت در رهایی کشورها از استعمار ایالات متحده به منافع خود بیش از هرچیزی میاندیشید.
منبع: مهران توکلی، استعمار، استعمارگری، استعمارزدایی، جهان سوم، تهران، نشر نی، 1385، صص 71- 72