آلمان از جمله کشورهای غربی بود که در دوره رضاشاه و به خصوص همزمان با آغاز تحرکات سیاسی جنگ جهانی دوم، نفوذ بالایی در ایران به دست آورد. چنانچه در دهه 1310، بسیاری از عوامل آلمان در قالب کارشناسان اقتصادی یا نظامی، وارد ایران شدند.
بسیاری از دولتمردان پهلوی دوم با محافل یهودیت در ارتباط بودند و حتی اسرائیل را به رسمیت میشناختند. امیرعباس هویدا نیز از جمله این افراد بود که ارتباط بسیاری نزدیک و دوستانهای با یهودیت و محافل وابسته به آن داشت
در دهه 1350، شکل جدیدی از مبارزات سیاسی رواج یافت. این مبارزات، مبارزات چریکی بود که عمدتا از سوی گروههای چپ به کار گرفته شد. چپها با استفاده از این روش مبارزاتی توانستند ضرباتی را به حکومت پهلوی وارد کنند هر چند در نهایت در مبارزات خود شکست خوردند
حضور آمریکا در ایران از همان ابتدا با فعالیتهای سیاسی همراه نبود. همین موضوع عاملی برای ناشناخته ماندن چهره واقعی این کشور تا قبل از کودتای 28 مرداد بود. در واقع حضور آمریکا در ایران با فعالیتهای فرهنگی آغاز شد و به فعالیتهای سیاسی رسید.
قیام 15 خرداد 1342 قیامی بزرگ به رهبری امام خمینی در دهه 1340 بود که تاثیرات زیادی را از منظر سیاسی بر روابط گروههای مذهبی با حکومت برجا گذاشت. این قیام وضعیت مخالفان سیاسی به خصوص گروههای مذهبی با حکومت را نیز مشخص کرد
حکومت شاه بعد از قیام 15 خرداد به جای واقعبینی و تحلیل منطقی از حوادث 15 خرداد، به تئوریهای توطئه روی آورد. شاه و حکومت، قیام 15 خرداد را توطئه کشورهای خارجی از جمله کشورهایی که رابطه حکومت با آنها مناسب نبود، نسبت داد
سند امروز راجع به ارسال عکسهایی از حضرت امام در سال 1342 از قم به تهران است. در این عکسها حضرت امام با عنوان «مرجع تقلید شیعیان» معرفی و به گفتهی منابع ساواک در بسیاری از مغازههای تهران نصب شده است.
بعد از آنکه رژیم شاه، عوامل خارجی از جمله حکومت مصر را مسئول حوادث قیام 15 خرداد معرفی کرد، روزنامه لوموند در مطلبی انتقادآمیز به این موضوع واکنش نشان داد. لوموند با دیدگاهی واقعبینانه به دلایل این موضوع پرداخت
حزب توده، از نظر تشکیلاتی، جز احزابی است که تا اواخر دهه 1320 از قدرت بالایی جهت نفوذ و اقدامات عملی برخوردار بود؛ اما این حزب نتوانست قدرت خود را حفظ نماید و تنها در اواخر دهه 1320، به صورت منسجم، به فعالیت پرداخت.
رفراندوم انقلاب سفید، در مطبوعات خارجی با انعکاس گستردهای مواجه شد. برخی از مطبوعات غربی که عمدتا از حامیان شاه بودند به تعریف و تمجید از آن پرداختند و در مقابل برخی از مطبوعات نیز انتقاداتی بر آن وارد کردند.
بخش مهمی از سخنرانی امام در 13 خرداد 1342 بر علیه اسرائیل بود. این موضوع برای حکومت بسیار سنگین بود؛ زیرا حکومت به اشکال مختلف تلاش میکرد رابطه خود با اسرائیل را به شکل پنهان و حتی مسالمتآمیز حفظ کند.
بخش مهمی از دوران تحصیل و جوانی امام با دوره رضاشاه مصادف بود. فعالیت سیاسی امام در این دوره چندان آشکار نیست. به عبارتی فعالیتهای ایشان در این دوره محدود بود؛ با این حال فعالیتهای اصلی و رسمی ایشان از دوره پهلوی دوم آغاز شد
امام فعالیتهای سیاسی خود را از دهه 1330 آغاز کرد. فعالیتهای ایشان در این دوره بیشتر فعالیتهای نظری بود و کمتر جنبه عملی داشت. با این حال ایشان در این دوره، پایه نظری ایدئولوژی و طرحهای عملی خود را ایجاد کردند
ایران در دوره پهلوی دوم دورهای از نوسازی نابسامان را در پیش گرفت که نتیجه آن افزایش نابرابری و فساد بود. او برای اینکه این شکل را از نوسازی را باب میل خود ادامه دهد پیش از هرچیز باید روحانیت را از پیش رو بر میداشت
در اوایل دهه 1350 یک گروه سیاسی مبارز به نام گروه ابوذر تشکیل شد که برخی از روحانیون نیز در جریان تشکیل آن بودند. این گروه که عمر آن بسیار کوتاه بود به دلیل برخی از حوادث اتفاقی به طرز کامل منحل شد و منجربه تبعید و زندانی شدن برخی از روحانیون نیز شد.
خاندان پهلوی به رغم اینکه در یک جامعه اسلامی زندگی میکردند، اما هرگز تقیدی به رعایت مسائل شرعی از خود نشان نمیدادند. اسناد ساواک نشان میدهد که اکثر اعضای خانوادهی پهلوی و وابستگان به دربار، در انواع مفاسد مالی و اخلاقی غرق بوده و هیچگونه توجهی به ماهیت اسلامی جامعه نداشتهاند.
فدائیان اسلام جز اولین گروههای اسلامی مبارز در دوره پهلوی دوم بود که با توجه به فضای سیاسی آن دوره، مشی سیاسی تندروانه را اتخاذ کرد. البته فدائیان، در ابتدا اساس مبارزات خود را در همراهی با جبهه ملی و آیتالله کاشانی قرار داد تا به نهضتهایی چون ملی شدن نفت کمک کند.
شهید دستغیب، از آغاز مبارزات سیاسی، التزام و ارادت خود به اسلام و امام را نشان داد. علاوه بر مجاهدتهای شخص آیتالله دستغیب در راه انقلاب، اعضای خانواده ایشان نیز در این مسیر با او همگام شدند و در این راه، سختیها و شکنجههایی را متحمل شدند. خانم عصمت الشريعه دستغیب همسر آیتالله در خاطرات خود به این موضوع پرداخته و گفته است
یکی از برنامههای مورد تأکید آموزگار در دوران نخستوزیری در سال 56، اصلاح امور اقتصادی بود. او اقدامات متعددی در این زمینه انجام داد و تلاش نمود از طریق این اقدامات نظر مساعد مخالفان از جمله تجار، بازرگانان و گروههای مذهبی را جلب نماید؛ اما این اقدامات نتایج کاملاً معکوسی به بار آورد و خود علت مزیدی بر نارضایتیهای مردمی گردید.