رضاشاه اقدامات سیاسی و اقتصادی خود را با عنوان نوسازی ایران آغاز نمود. او برای پیشبرد این هدف، مذهب و سنت را مورد تهاجم قرار داد و بر این باور بود که با دور شدن از انگارههای سنتی و مذهبی میتوان به توسعه و پیشرفت رسید.
استبداد حکومتی باعث شده بود تا بسیاری از نزدیکان رضا شاه نیز علیرغم خوش خدمتی به شاه و حکومت، در مواقعی قدرت رویارویی با او را نداشته باشند. چنانچه بسیاری از فرماندهان برجسته نظامی نیز در مواقعی دچار این ترس و لرز میشدند
در سال 57 و قبل از پیروزی انقلاب، فضایی از آزادیهای سیاسی در ایران به وجود آمد که از آن با عنوان نوزایی آزادیهای سیاسی نیز یاد شده است. مطابق با این شرایط مردم آزادیهای زیادی به دست آوردند و میتوانستند به راحتی راجعبه هر موضوع سیاسی صحبت یا انتقاد کنند. البته این آزادی، بخشی از حربه سیاسی حکومت برای آرام کردن مخالفان بود. حربهای که در نهایت به ...
بازار یکی از محافل مهم مخالفان حکومت پهلوی محسوب میشد. بطوری که هر چه به انقلاب نزدیک میشویم قدرت آن به عنوان یک جریان در کنار روحانیت افزایش مییابد. در واقع بتدریج بسیاری از جوانان مذهبی دست به فعالیتهای گسترده زدند و بازار نقش پررنگتر و انقلابیتری ایفا کرد.
تقلبات انتخاباتی در مجالس دوره رضاشاه و دهه 1320 باعث شده بود تا بسیاری از طرحهای و لوایح موردنظر برخی از نمایندگان بیطرف با مشکل عدم تصویب روبرو گردد. چرا که بسیاری از نمایندگان از حامیان سیاست خارجی به خصوص انگلیس بودند و مانع از تصویب طرحهای که به نفع این کشور بود، میشدند. این نگرانی را میتوان در خاطرات دکتر مصدق پیرامون نخستوزیری سیدضیا مشاهده ...
روند صعودی رشد رضاخان در مسیر کسب قدرت سیاسی علاوه بر اینکه بر حمایت انگلستان متکی بود، محصول فعالیت ایجابی و یا سلبی نهادهایی چون مجلس، ارتش، مطبوعات و ... نیز بود.
به زعم برخی از تحلیلگران، شاه درصدد بود با دستگیری برخی از افراد خود که به فساد اخلاقی- سیاسی و اقتصادی مشهور بودند، اعتماد مخالفان را به خود جلب کند؛ اما این اقدام شاه فارغ از آنکه در واقعیت متأثر از چه چیزی بود، در ظاهر تنها یک نمایش سیاسی بود که در نهایت به ضرر خود او تمام شد.
یکی از عوامل مهم در تشدید فعالیتهای صهیونیسم در ایران، اقدامات ارتش انگلیس در زمینهسازی برای مأموران صهیونیستی بود. این کشور که خود مهمترین پشتیبان در اعلام موجودیت اسرائیل بود، در طول دوران استعماری خود در ایران، تلاشهای زیادی برای ارتقای جایگاه صهیونیسم در ایران نمود
جشن و پایکوبی و دعوت از افراد سرشناس خارجی، یکی از کارهایی بود که شاه معمولاً در افتتاح پروژهها و یا طرحهای اقتصادی و سیاسی خود بسیار از آن بهره میگرفت. درواقع این جشنها که با تشریفات و هزینههای بالا همراه بود، یکی از روشهای شاه برای ظاهرسازی و جلب نظر مساعد کشورهای خارجی نسبت به خود بود.
نمایش و یا تظاهر به اقدامات بزرگ و مردمی، یکی از شگردهای سیاسی حکومت پهلوی برای جلب توجه محافل داخلی و خارجی به خصوص کشورهای غربی بود. چنانچه ظاهر بسیاری از آن اقدامات با رنگ و لعاب زیبا و جذابی آغشته بود، اما واقعیت ماجرا پر از نقص و ایراد بود.
میزان استقلال مسئولان سیاسی حکومت پهلوی بسیار ناچیز بود و حتی میتوان گفت بسیاری از آنان فاقد استقلال در تصمیمگیری بودند. چرا که هر تصمیمی در نهایت باید به تأیید شاه میرسید.
محمدرضا پهلوی بعد از آنکه به حکومت رسید، به مانند پدرش روش دیکتاتوری را برگزید. این روش گرچه بعد از کودتای 28 مرداد تشدید شد و عوامل متعددی همچون حمایت کشورهای غربی در آن موثر بود، اما متاثر از دوران کودکی محمدرضا نیز بود.
در نزد مورخان و حافظه تاریخی ملت ایران، خاندان زاهدی، خانواده نام آشنایی هستند که با ایفای نقش موثر در کودتای 28 مرداد 1332، خدمات ویژه ای به خاندان پهلوی نمودند و بعد از پیروزی کودتا نیز محمدرضاشاه به پاس خدمات این خاندان، فضل الله زاهدی را به عنوان نخست وزیر انتخاب و پسرش اردشیر زاهدی را به حلقه اول دربار راه داد و با موافقت با ازداواج وی با شهناز،...
اگرچه مصدق بعدها در جریان محاکمهاش در دادگاه نظامی، این دادگاه را صالح به رسیدگی به اعمال نخستوزیر نمیداند و مرجع واقعی رسیدگی را مجلس ملّی و سنا و نیز دیوان عالی کشور میداند، امّا از اصل محاکمه خشنود به نظر میرسد و آن را برای بیان اثبات مظلومیت خود و حقانیت عملکرد دولتش مفید ارزیابی میکند.
در جریان جنگ جهانی دوم و بعد از اشغال ایران توسط قوای متفقین، رضا شاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ استعفا داد. فروغی متن استعفانامه او را آماده کرد و از شاه خواست به دقت متن را بخواند و هر جا را لازم میداند اصلاح کند، اما شاه بدون هیچ اظهارنظری آن را امضا کرد.
جزای کوچکترین خطا در برابر حکومت رضا شاه، مجازات مرگ را در پی داشت. البته در کمال ناباوری برخی از افراد از این مجازات جان سالم به در میبردند و مورد بخشش قرار میگرفتند. این موضوع بیشتر شامل نظامیان وفادار به شاه و حکومت بود.
بسیاری از مسئولین حکومت پهلوی که از عمق نارضایتیهای مردمی آگاه بودند، جرات رویارویی مستقیم با مردم را نداشتند. علاوه بر این آنان برای مصونیت جان خود، محبور بودند همیشه با اسکورت و یا محافظان مخصوص به مکانهای مختلف رفت و آمد داشته باشند. اما جالب است که بسیاری از این مسئولین علیرغم آگاهی از نارضایتی مردم همچنان به فساد خود ادامه میدادند.
شاه از نظر سیاسی، وابستگی زیادی به حکومتهای غربی داشت و از این رو همواره انتظار داشت تا تمام ارگانها و نهادهای سیاسی این کشورها به تعریف و تمجید از او بپردازند. این در حالی بود که بسیاری از روزنامههای غربی که به نوعی مستقل از دولتهای خود بودند، با اذعان به واقعیات سیاسی حکومت پهلوی از او انتقاد میکردند.
در ماههای پایانی حکومت چهلوی، چندین اتفاق مهم رخ داد که در یکسره کردن کار حکومت پهلوی بسیار تاثیرگذار بود. یکی از این اتفاقات عظیم و تاثیرگذار، آتش سوزی سینما رکس آبادان بود. این حادثه، باعث تغییرات سیاسی نیز در بدنه حکومت شد، اما در نهایت این تغییرات هم راه به جایی نبرد.
متین دفتری ایرانیانی را که از آگاهی سیاسی برخوردارند به سه گروه تقسیم کرد:سیاستمداران طرفدار دولت که به دلایل شخصی ٬ مانند به دست آوردن موقعیت استخدامی بهتر ٬ همکاری می کنند.جبهه ملی ها و دیگر مخالفینی که اهل خشونت نیستند و کمونیستها که فقط اگر آمادگیش را داشته باشند دولت را با خشونت سرنگون خواهند کرد.