دوران پنج قرنه استعمارگری مدرن به دوران مختلفی قابل تقسیم است. اولین مرحله از این دوره با در قالب اکتشاف سرزمینهای ناشناخته آغاز شد و در پی آن بسیاری از سرزمینهای دوردست در اقصی نقاط دنیا کشف شدند.
علل شورش مستعمرات علیه استعمارگران در قالب ابعاد و دلایل مختلف قابل تشریح است؛ اما مهمترین عاملی که میتوان به آن اشاره کرد، تضاد دینی و فرهنگی میان استعمارگران و مستعمرات بود که اغلب به صورت اجباری علیه مردم تجویز میشد.
در سده بیستم رهایی یافتن بسیاری از مستعمرهها از بند استعمار پدیدهای بود تکان دهنده. در یک دوران کوتاه بیست ساله شماری بزرگ از مستعمرههای امپراتوری های بزرگ استعمارگر - به ویژه انگلستان و فرانسه - بند استعمار را پاره کردند
یکی از نقاط عطف در تاریخ استعمارگری اروپا پایان انحصارطلبی بازرگانی اعراب و تفوق بازرگانی کشورهای اروپایی است. این وضعیت بر اثر جنگ میان هندیها و اعراب از یک سو، با ناوگان آلمیدا پیش آمد و تاثیرات زیادی بر روند استعمارگری داشت.
هلند یکی از کشورهای اروپایی بود که با اقتصاد نه چندان پیشرفته خود، به مانند بسیاری از کشورهای اروپایی وارد فعالیتهای استعماری شد. این کشور گامهای ابتدایی در عرصه استعمارگری را با ایجاد کمپانی هند شرقی برداشت.
از پرتفال به عنوان اولین کشور استعمارگر یاد میشود. این کشور علیرغم آنکه در اروپا قدرتی کوچک محسوب میشد اما با در پیش گرفتن سفرهای اکتشافی آغازگر عصر استعمارگری شد. این تکاپوها از قرن پانزدهم میلادی و از طریق سفرهای دریایی آغاز شد.
بعد از اسپانیا و پرتغال، دیگر کشورهای اروپایی نیز از منافع استعماری آگاه شدند و به پویش استعمارگری روی آوردند. این حرکت، آغاز رقابتهای استعماری میان اروپاییان بود. اروپاییان در راستای منافع استعماری خود، از ابزار دین بهره جستند.
استعمارگرایی بعد از تحقق برخی از زمینههای لازم و ساخت ابزارهای خاصی چون قطبنما شکل گرفت. در کنار این ابزارها، دسترسی به دریاها و ساخت ابزارهای مرتبط با آن همچون کشتیها به تکمیل این فرآیند کمک کرد و منجربه آغاز استعمارگری اروپایی گردید.
پرتغالیها، به تقلید از الگوی اسپانیا در قاره آمریکا، برزیل را نیز مستعمره خود ساختند، که سرانجام به باارزشترین مستعمره پرتغال تبدیل شد و با تولید نیشکر، قهوه، و برده سودهای هنگفتی نصیب این کشور کرد
یکی از سوالاتی که همیشه ذهن خوانندگان حوزه تاریخ معاصر ایران را به خود مشغول داشته است، این است که آیا به واقع راه آهن شمال- جنوبی که در دوره رضاشاه تاسیس شد مبتنی بر خواسته های انگلیس برپا شده است؟
در مقابل پروسه نفوذ آمریکایی ها و در تاریخ نفوذ استعمارگران اروپایی جامعه ایرانی نه تنها بی تحرک نبوده، بلکه گاها با هوشیاری و غیرت در مقابل این دسیسه ها ایستاده است. حرکت حضرت امام خمینی(ره) در اعتراض به کاپیتولاسیون و انجمن های ایالتی و ولایتی مشت نمونه خرواری از این قیام هاست