عـموم سـیاحانی کـه در طی قرون گذشته به ایـران سـفر مـیکردهاند از پنج مسیر وارد این کشور میشدند: از طریق مسکو و قفقاز، از راه قسطنطنیه(یا استانبول امروزی)، از راه اسکندرون،از طریق دریای سرخ، و از راه دماغه امیدنیک و خلیج فارس.
عـموم سـیاحانی کـه در طی قرون گذشته به ایـران سـفر مـیکردهاند از پنج مسیر وارد این کشور میشدند: از طریق مسکو و قفقاز، از راه قسطنطنیه(یا استانبول امروزی)، از راه اسکندرون،از طریق دریای سرخ، و از راه دماغه امیدنیک و خلیج فارس. بـه عـبارت دیـگر، دروازههای ورودی ایران به روی مسافران در شمال غربی، غرب، جـنوب غـربی و جنوب این سرزمین واقع بوده؛ و مشهد هم،که در شرقیترین منطقهء ایران قرار داشته، همواره دور از دسترس مسافران بوده است. مـسیرهای مـسافرت ایـن سیاحان پس از ورود به کشور نیز، برمبنای آنچه در سفرنامههای خود گزارش کـردهاند،تقریبا نیمه غربی، مرکز و جنوب،و گاهی هم جنوب شرقی را شامل میشده است.بر این اساس، مهمترین شهرهایی کـه در ایـن مـناطق توجه سیاحان را به خود جلب کرده و موجب شده است تا هـریک بـا انگیزههایی رو به آنها بیاورند و مشاهدات خود را بنویسند عبارت بوده از: تبریز و تهران(به دلیل ولیعهدنشینی و پایتختی یـا بـه عـبارتی دیگر با انگیزههای سیاسی و تاریخی)،کرمانشاه، همدان،اصفهان و شیراز و شوش(از نظر جـاذبههای ایـرانشناسی و مـسائل اجتماعی و تاریخ و هنر ایران در دورههای باستان و اسلامی، قم، یزد و کرمان (از نظر شناخت مذهب رایـج کـشور،یـعنی تشیع و مطالعه دربارهء اقلیتهای دینی یا به ظاهر دینی چون زردشتی،بابی،بهایی،شـیخی،ازلی).
منبع:ادوارد گرانویل براون، یک سال در مـیان ایـرانیان، تـرجمهء مانی صالحی علامه، تهران، نشر اختران،1384.صص 412-431.