در دوره قدرتیابی رضاشاه که حکومت قاجار با ضعف شدید قدرت مواجه بود و رضاشاه در حالی سیطره تدریجی قدرت خود بود، کابینههای متعددی روی کار آمدند. یکی از ویژگیهای مهم اکثر این کابینهها، گرایشات آنها به بریتانیا بود. نمونهای از این کابینه را میتوان در سال 1303 مشاهده کرد.
شاه همواره بر این باور بود که نقطه تکیه او و عامل بقایش، ارتش و نیروهای مسلح است. از این رو از هر روشی استفاده میکرد تا نیروهای مسلح را به خود وابسته نگاه دارد. یکی از این روشها، دادن مقامات سیاسی متعدد به آنان بود.
بعد از سقوط حکومت رضاشاه و مقارن با ماههای پایانی جنگ جهانی دوم کنفرانسی در تهران با همین عنوان تشکیل شد که در آن بر استقلال سیاسی ایران تأکید شد. اما علیرغم آنکه مفاد اعلامیه این کنفرانس با تأئید قدرتهای بزرگ همراه بود، عملاً مطابق با اعلامیه پیش نرفت.
آلمان از جمله کشورهای غربی بود که در دوره رضاشاه و به خصوص همزمان با آغاز تحرکات سیاسی جنگ جهانی دوم، نفوذ بالایی در ایران به دست آورد. چنانچه در دهه 1310، بسیاری از عوامل آلمان در قالب کارشناسان اقتصادی یا نظامی، وارد ایران شدند.
از بخش های با اهمیت تشکیلات دیپلماتیک هر کشوری، سفارتخانه ها و کنسولگریها هستند. این دو را می توان ستون دیپلماسی حکومتها در خارج از پایتختشان به حساب آورد. استقرار سفارتخانه ها و کنسولگریها برعهده اداره وزارت خارجه است.
گرچه بعد از کودتای 1332 احزاب کاملاً یکدست بوده و تحت کنترل حکومت قرار گرفتند؛ اما در سال 1342 این آرایش به دلایل مختلف برهم خورد. یکی از دلایل این موضوع وجود گروههای به ظاهر رقیب بود که جایگاهی در عرصه سیاسی ایران نداشتند.
رضاشاه از همان ابتدای قدرتیابی، یعنی از کودتای 1299 تا پادشاهی، بنای کار خود را با حیله آغاز کرد. او که در میان مردم جایگاه محکمی نداشت، میدانست بدون توسل به زور و حیله نمیتواند به قدرت برسد. از این رو، توسل به حیله را میتوان در تمام مراحل قدرتیابی او از جمله در مقام نخستوزیری نیز مشاهده کرد.
تلقی شاه و رژیم از توسعه و حفظ قدرت، وابستگی هر چه بیشتر به آمریکا و تأمین نیازهای انرژی آن همچون نفت بود. این موضوع به مسابقهای میان رژیم و رقبایی چون عربستان بدل شده بود که هدف اولیه آن رضایت آمریکا بود
نزدیکان خانواده سلطنتی، و مشخصاً شاه و شهبانو، که من از آن اطلاع داشتم و خود من هم یکی از آن ها بودم، به دو دسته تقسیم می شوند:
یکی محارم سیاسی و دیگری یاران بزم و مهمانیها و مجالس بسیار خصوصی.
گروه دوم بیشتر بوسیله و بر اثر آشنایی با شهبانو به دربار راه پیدا کرده بودند که اینها یا خویشاوندان فرح بودند و یا دوستان دوران مدرسه و دانشکده اش و اسامی ...
یکی از برنامههای مورد تأکید آموزگار در دوران نخستوزیری در سال 56، اصلاح امور اقتصادی بود. او اقدامات متعددی در این زمینه انجام داد و تلاش نمود از طریق این اقدامات نظر مساعد مخالفان از جمله تجار، بازرگانان و گروههای مذهبی را جلب نماید؛ اما این اقدامات نتایج کاملاً معکوسی به بار آورد و خود علت مزیدی بر نارضایتیهای مردمی گردید.
در سال ۱۹۰۸ یک موسسه یونانی توانست امتیاز بهرهبرداری از جنگلها را به دست آورد. دولت ایران هر چه را که ممکن بود، به خارجیها میفروخت، حتی امتیاز انحصار حفریات تاریخی (در سال ۱۹۰۰ به فرانسویها) و تشکیل قمارخانهها (در سال ۱۸۸۰ به بلژیکیها) صادر شد.
در دوره رضا شاه، یکی از کنسولیارهای آمریکایی، به قتل میرسد. این قتل باعث شد تا رضاشاه بهانه لازم برای اعمال قدرت کامل خود را به دست آورد. در این شرایط، آیتالله مدرس که از نیات رضاشاه آگاه شده بود، به این اقدام واکنش نشان داد و به مخالفت با رضاشاه پرداخت.
رضاشاه تا پیش از سلطنت، تلاش میکرد به اشکال مختلف نظر مساعد مردم را جلب کند و خود را حامی مردم نشان دهد. اما در مواردی، ذات واقعی او با رفتارهای خشونتآمیزش نمایان میشد و چهره حقیقی او برای مردم ثابت میشد. نمونهای از رفتارهای خشونتآمیز رضاشاه را میتوان در برخورد او با فرماندار اراک مشاهده کرد.
قتل امیر کبیر روز جمعه هفدهم ربیع الاول 1268 در حمام فین کاشان روی داد. از چگونگی تفصیل وقوع این قتل دلخراش بگذریم، نکته در خور توجه آن است که پس از قتل امیر، انگلیسها که خود یکی از محرکین عمده وقوع این حادثه بودند، چه کردند؟
بسیاری، تشکیل ارتش مدرن را به اقدامات رضاشاه نسبت میدهند، اما واقعیت آن است که تشکیل ارتش مدرن، خیلی پیشتر از رضاشاه و توسط اصلاحطلبان قاجاری شکل گرفت. هر چند آنها در این زمینه به موفقیت کامل نرسیدند؛ اما گامهای ابتدایی و اصلی را در این زمینه برداشتند.
حجم شکنجه مخالفان و نارضایتی آنان از وضعیت خود در زندان باعث شد تا بسیاری از سازمانهای بینالمللی فعال در زمینه حقوق بشر نیز نسبت به وضعیت زندانیان در ایران حساس شوند. این در حالی بود که حکومت شاهنشاهی با انکار شکنجه، اجازه بازدید این نهادها از زندانهای ایران را نمیداد.
رضاشاه قبل از تصاحب تاج و تخت سلطنت، خود را فردی مردمی، ساده و مذهبی نشان میداد؛ اما بعد از آنکه قدرت را از آن خود نمود برخلاف شعارهای خود عمل کرد و بسیاری از وعده وعیدهای خود را فراموش نمود. تجلی این موضوع را میتوان در جشن تاجگذاری مشاهده نمود که تنها مختص افرادی خاص بود
جایگاه نظامیان در حکومت پهلوی دوم بسیار خاص بود و این خاص بودن مصادیق زیادی داشت. اما آنچه که در رابطه با این جایگاه مهم است این است که بسیاری از مردم علیرغم توانمندیهای خود، امکان رسیدن به آن جایگاهها را نداشتند، زیرا فاقد رانت دولتی یا حکومتی بودند.
شعاعالسلطنه (بـرادر مـحمدعلیشاه قاجار) یـکی از اشخاصی بود کـه مـبالغ گزافی بابت مالیات بـدهکار بـود و از تأدیه آن خودداری میکرد. روز پانزدهم شوال، مورگان شوستر آمریکایی که از سوی مجلس مشروطه برای اصلاح نظامی مالی و اقتصادی ایران استخدام شده بود، یک محاسب و چند نفر ژاندارم را مأمور کرد کـه بـروند و پارک شعاعالسلطنه را تـوقیف کـنند و از اموال ...
بختیار بعد از روی کار آمدن به هر طریقی سعی میکرد مانع از ورود امام به کشور شود؛ زیرا او و حکومت به خوبی آگاه بودند که ورود امام به منزله پیروزی انقلاب است. در نقطه مقابل، امام برای پایان بخشیدن به حکومت شاه، درصدد بود هر چه سریعتر به کشور بازگردد.