گزارش ساواک تهران در خصوص اظهارات مجید ضیائی ( عضو کمیته دانشگاه ) به نقل از اللهیار صالح مبنی بر تکذیب مخالفت خود با برگزاری مراسم روز دانشجو به دنبال مراجعه دانشجویان به منزل وی برای نظرخواهی از وی در این زمینه . سند اول مربوط است به گزارش ساواک تهران در خصوص اظهارات مجید ضیائی ( عضو کمیته دانشگاه ) به نقل از اللهیار صالح مبنی بر تکذیب مخالفت ...
حدود ساعت 10 صبح موقعی که دانشجویان در کلاسها بودند، چندین نفر از سربازان دسته "جانباز " به معیت زیادی سرباز معمولی رهسپار دانشکده فنی شدند. ما در کلاس دوم دانشکده فنی که در حدود 160 دانشجو داشت، مشغول درس بودیم. آقای مهندس شمس استاد نقشهبرداری تدریس میکرد. صدای چکمه سربازان از راهرو پشت در به گوش میرسید.....
تاریخ مبارزات دانشگاه علیه رژیم محمدرضا پهلوی، که اوج آن در دو مرحله ۱۶ آذر ۱۳۳۲ و ۱۳ آبان ۱۳۵۷ بوده است، به سالهای پیش از شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران باز می گردد، تاریخی که بیانگر چندین هجمه نظامی رزیم ظاغوت به دانشگاه تهران به عنوان قلب تپنده جنبش دانشجویی ایران، است. در مجموع، دانشگاه از معدود کانون هایی بود که در تمامی دوران سالهای استبداد ...
دانشجویان در دو چیز وحدت نظر داشتند و آن عقیده راسخ بر ناحق بودن و ستمگر بودن رژیم منحوس پهلوی و دیگری مداومت خستگی ناپذیر مبارزه با استکبار جهانی به عنوان تنها داروی شفابخش بیماری وابستگی خفت بار کشور عزیزمان به اجانب....
این چنین می شود که دانشجو در نزد مردم، صاحب «مقام» می شود و دارای احترام. و سال ها بعد همین دانشجو، از ارکان سرنگونی رژیم شاهنشاهی می شود و سالها بعدتر از آن، کلاس درسش را در جبهه ها می بیند و با دست خالی و نه از روی شکمسیری، به پای عقیده اش «خون» می دهد.
صبح شانزده آذر، هنگام ورود به دانشگاه، دانشجویان متوجه تجهیزات فوق العاده سربازان و اوضاع غیر عادى اطراف دانشگاه شده، وقوع حادثهاى را پیشبینى مىکردند. فضا بهشدت آبستن حوادث و درگیرى بود. بعد از گذشت مدتى، براى جلوگیرى از تنش و درگیرى، چندین دانشکده تعطیل اعلام شد و در ادامه، سراسر دانشگاه به دستور رییس دانشگاه تعطیل گردید.
صلح، عوامل خودش را داشت و هیچ تخلف و گریزی از آن نبود. آن روز، شهادت ممکن نبود. مرحوم شیخ راضی آل یاسین در کتاب «صلح الحسن» - که من در سال 1348 آن را ترجمه و چاپ کردم و چاپ شده است- ثابت میکند که اصلاً جا برای شهادت نبود. هر کشته شدنی که شهادت نیست؛ کشته شدن با شرایطی، شهادت است.
حتما تا به حال با روایت «ولایه علی بن ابی طالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی» مواجه شده اید. روایتی مشهور که حتی آن را بر سر در خانه ها و نگین انگشترها می نویسند.
غیاثالدین منصور دشتکی در بیست سالگی از علوم زمان فارغ شد و توانست مدرسه منصوریه شیراز را تأسیس کند. از مهمترین کارهای او مناظراتش با دوانی و محقق کرکی است.
در تشکیلات اداری و نظامی هخامنشیان، نوعی از خدمات کشوری وجود داشت که بازنشستگی را نیز شامل می شد؛ به گونه ای که هر فرد درباری، چون به هفتاد سالگی می رسید، از خدمت کناره گیری می کرد و مبلغی معادل دستمزد ایّام اشتغال به او تعلق می گرفت.
صبح روز 27 آذر 1358 جلو دانشگاه الهیات تهران مارقین انقلاب یعنی گروه منحرف فرقان آن متفکر وارسته را هدف چندین گلوله قرار دادند. آنان بزرگ مردی را ترور کردند که اسلحه ای جز قلم و سخن نداشت و کسی را به شهادت رساندند که کشتنش جز موج خشم آگین و نفرت و انزجار امت مسلمان نتیجهای نداشت و اگر بدن پاکش در خاک و خون طپید، فکرش بیشتر تجلی نمود و از برکت خونش ...