یکی از سوالاتی که همیشه ذهن خوانندگان حوزه تاریخ معاصر ایران را به خود مشغول داشته است، این است که آیا به واقع راه آهن شمال- جنوبی که در دوره رضاشاه تاسیس شد مبتنی بر خواسته های انگلیس برپا شده است؟
یکی از سوالاتی که همیشه ذهن خوانندگان حوزه تاریخ معاصر ایران را به خود مشغول داشته است، این است که آیا به واقع راه آهن شمال- جنوبی که در دوره رضاشاه تاسیس شد مبتنی بر خواسته های انگلیس برپا شده است؟ یکی از تحلیل هایی که این نگاه را تقویت می کند از این قرار است:
«عباس اقبال آشتیانی ضمن بررسی در انتخاب بهترین راهی که خط آهن باید از آن بگذرد، می نویسد: بزرگترین و مهمترین راه های آینده ایران دو راه است: اول راه بغداد، همدان، قزوین و انزلی، دوم راه تبریز، تهران و مشهد که راه کاروانی قدیم چین به آن متصل می شد... به هرحال خط آهنی که به لحاظ کسب عایدات بیشتر و ترقی کشور برای ایران مفیدتر بوده، خط بین شرق و غرب بوده، نه شمال و جنوب. حال آنکه منافع استعماری دولت انگلیس برای حفظ هندوستان از خطر محتمل و به منظور استفاده از خط آهن در حمله احتمالی به خاک اتحاد جماهیر شوروی پس از انقلاب کبیر، ایجاب می کرد که خط آهن ایران شمالی- جنوبی کشیده شود و نه شرقی – غربی.»1
1-جامی، گذشته چراغ راه آینده است، تهران، ققنوس، 1385، چاپ هشتم، ص 29