موضوع قدرت متمرکز از مفاهیم عجین شده در ساختار نظام سیاسی ایران و از جمله دوره قاجار بود. در این نوع سیستم هرگاه فرد یا گروهی با رفتار و یا سیاستهای خود به ساخت موجود آسیب میرساند، محکوم به مرگ شده و یا از طرق مختلف برکنار میگردید
رضاخان در تاریخ 4 مرداد 1323 در ژوهانسبورگ در اثر سکته مرد. در آن زمان هنوز شرایط داخلی فراهم نبود و جو شدید ضد رضاخان در کشور باقی بود. جنازه را به مصر بردند و حدود 6 سال در آنجا امانت گذاشتند.
در سال های 1830-1831 طاعون وحشتناکی در گیلان شیوع پیدا کرد که سه چهارم جمعیت آن را نابود کرد و سبب کاهش جمعیت شهر شد. همه آنهایی که به کوه های مجاور فرار نکرده بودند نابود شدند...
مرگ مشکوک و معماگونه استالین در نهم مارس سال 1953 میلادی را باید یکی از معماهای تاریخی ای دانست که هنوز هم به رغم گذشت بیش از یک قرن از وقوع آن اسرار آن هویدا نگشته است. فارغ از چگونگی مرگ این دیکتاتور نکته دارای اهمیت آن است که به محض انتشار خبر درگذشت استالین مردم بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای غربی از شنیدن این خبر خوشحال شدند.
در این سند، فهرست بلند بالایی از هدایای ارسالی به دفتر اموال منقول اداره آرامگاه رضاشاه مشاهده میشود. رضاخان پادشاه معزول، در ژوهانسبورگ آخرین ماههای زندگی خود را با اندوه و تلخکامی سپری کرد و با بیماری قلبی که عارض او شده بود بالاخره در 4 مرداد ماه 1323 درگذشت . . .
بلوشر سفیر آلمان در ایران در دوران سلطنت رضاشاه در فصلی از خاطرات خود تحت عنوان پس از سقوط وزیر دربار که به وقایع بعد ازبرکناری و مرگ تیمورتاش اشاره دارد می نویسد: «بعد از مرگ وزیر دربار دیگر کسی نبود که شاه امور را با او درمیان بگذارد، شاه ایران هیچ کس را محرم راز خود نمی دانست . . .
جنگ سرد زمانی آنچنان فضایی را در عرصه جهانی ایجاد کرده بود که دو ابرقدرت قرن هر که را که با آنان نبود را به مثابه دشمن حساب می کردند و از این رو بودند شخصیت ها و یا دولتهایی که ممکن بود بدون ایجاد هیچ گونه تنش و درگیری در جبهه دشمن باشند؛ این امر به طور خاص تا مرگ استالین امری رایج بود . . .
ناصرالدین شاه را باید به جهات مختلف مهمترین شاه عصر قاجار به شمار آورد. وی که حدود نیم قرن سلطنت می کند چه در زندگی و چه حتی پس از مرگش حرفها و حدیثهای زیادی پیرامونش مطرح می شد. عین السلطنه در روزنامه خاطرات خود در جلد اول درباره خوابهای افراد مختلف درباره شاه قاجار می نویسد . . .
دوران زمامداری استالین در شوروی، تاریکترین دورانی بود که یک ایدئولوژی منحرف می توانست رقم بزند. استالین دوست داشت برای هریک از جنایتهای خویش دلیلی برپایه ایدئولوژی اقامه کند. اورل هاریمن سفیر ایالات متحده امریکا در مسکو از زبان خروشچف درباره لحظات مرگ استالین می گوید . . .
پیشبینی پزشکان امریکایی که معتقد بودند علم زنده نمیماند، صحیح از آب درآمد و سرانجام وی در ساعت 11 روز جمعه 25 فروردین 1357 در بیمارستانی در نیویورک درگذشت. روز بعد جسدش به تهران انتقال یافت و روز یکشنبه 27 فروردین 1357 در اقامتگاه خانوادگی خاندان علم در حرم مطهر حضرت رضا(ع) به خاک سپرده شد.
مرگ مشکوک و معماگونه استالین در نهم مارس سال 1953 میلادی را باید یکی از معماهای تاریخی ای دانست که هنوز هم به رغم گذشت بیش از یک قرن از وقوع آن اسرار آن هویدا نگشته است. فارغ از چگونگی مرگ این دیکتاتور نکته دارای اهمیت آن است که به محض انتشار خبر درگذشت استالین مردم بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای غربی از شنیدن این خبر خوشحال شدند.
در سال 1344 همسر مصدق در گذشت. اگر چه در طول سالهای زندانی بودن مصدق در احمدآباد همسرش در تهران مانده بود آنها روابط نزدیک و بسیار صمیمانه ای داشتند...
فیروز خردمند در « شرح حال میرزاده عشقی » درباره روز ترور و تشییع جنازه عشقی می نویسد : « . . . هنوز به چهارراه سید علی نرسیده بودند که فرخی قطعه معروف ماده تاریخ عشقی را به این شکل ساخت
پولادین نگاه نافذش را متوجه اطراف کرد ، شاه را دید که شنل خود را جلوی دهان گرفته و زیر سایه درختان پنهان شده است . با تبسم محزونی گفت : برای پاس احترام پاگون و سابقه همقطاریست که وصایای خود را می نمایم . ولی یقین دارم عرایضم مورد توجه قرار نمی گیرد ، فقط می گویم به شاهنشاه محبوب خود بگوئید بگویند : اعدام من و سایر بیچارگان وطن پرست باعث بقای ستمکاری ...
از بدو تشکیل سلطنت ایران هیچ وقت همچون پادشاه دل آگاهی در صحنه تاریخ این مملکت دیده نشده بود و وفات حسرت آیات این خسرو علیین آرامگاه همه هیئت اجتماعیه بشیریه را دچار یاس و ماتم نموده...
دکتر ابراهیم حشمت الاطبا ، مردی که بعضی ها می گویند ریاکاری وثوق الدوله و فرستاده اش تیمور تاش را باور کرد و امضای پشت قرآن رضاخان را جدی گرفت ، یکی از سران نهضت جنگل و دست راست میرزا کوچک جنگلی بود . مردی که دوش به دوش میرزا کوچک پایداری کرده بود ، از مسیر عجیب و غریب و غیرقابل دسترس قله های شاندرمن با پای پیاده رد شده بود ، سربازانش را محاصره ماسوله ...
یاسر عرفات در ماه اکتبر سال ٢٠٠٤ به شدت بیمار شد در حالیکه که منابع رسمی فلسطینی در آن زمان، بیماری او را ابتلای به آنفلوانزای شدید اعلام کردند.با شدت گرفتن بیماری، رهبر فلسطینیان که دچار حالت تهوع، درد شدید در ناحیه شکم، اسهال و کاهش غیرعادی سلول های قرمز بود، برای درمان به بیمارستان نظامی پرسی در حومه پاریس انتقال یافت.